رسته‌ها
مورخه: ادامه دائی جان ناپلئون
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 19 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 19 رای
کتاب حاضر به ایرج پزشکزاد نسبت داده شده است.

به گفته شخص نویسنده:
با نزدیک شدن بانتهای نگارش دایی جان ناپلئون بنابر عادت احتراز از پایانهای تلخ، فصل دیگری بنام «مورخه» نگاشتم که ذکری از قهرمانان داستان یادشده است. سالیانی گذشت و انگاشتم که شایسته است اگر جلد دوّمی نیز تحریر مینمودم. این داستان خواه ادامه و خواه بسط آن رمان باشد. در هر صورت، نامش را مورّخه میگذارم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
318
آپلود شده توسط:
alebeashna
alebeashna
1401/07/30

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مورخه: ادامه دائی جان ناپلئون

تعداد دیدگاه‌ها:
21
با درود و عرض ادب و احترام من این کتاب را خوانده اینکه این کتاب متعلق به مرحوم پزشکزاد باشد یا نباشد مسئله ای مربوط به اهل فن است اما آنچه برای من مهم است زحمتی است که کشیده و این کتاب را ارائه کرده اید و توضیح خوب و مختصر هم داده شده ( کتاب حاضر به ایرج پزشکزاد نسبت داده شده است.) و این تویح کامل و متینی است . از سوی دیگر این کتاب باعث شده صور خیال به ماجرا دائی جان ناپلئون بر گردد . و سرنوشت بازیگران مشخص شود گویا ذهن با هنرممندان و کارکتر های فیلم دوباره دارد در خود فیلم را با بازیگر ها باز سازی می کند من از شما دوست ارجمندی که این کتاب را بار گذاشته کمال تشکر وقدردانی را دارم
خواندن کتاب لذتبخش و جالب بود ولی به خوبی کتاب دایی جان ناپلئون نبود.
این کتاب را چند هفته پیش از میدان انقلاب تهران 300 هزار تومان خریدم . گرون بود اما خوب بود . سریال دایی جان ناپلئون را قبلا دیده بودم با خواندن این کتاب چهره هنرپیشه ها جلوی چشمم می آمد . الان علاقمند شدم خود کتاب دایی جان ناپلئون را هم بخرم نگه دارم .
این کتاب جعلی است و ربطی به پزشک‌زاد ندارد. شخصی به تقلید از او ادامه‌ای بر این کتاب نوشته و برای جذب خواننده آن را به پزشک‌زاد نسبت داده تا مردم کنجکاو شده و آن را مطالعه کنند.
ای کاش این شخص کتاب را با نام خود منتشر می‌کرد چون کم نبودند کسانی که رمان‌های معروف(مثلا بربادرفته) را ادامه داده‌اند. نویسنده این کتاب خواندنی بهتر بود با استفاده از نام خودش این اثر را منتشر می‌کرد و دست کم اگر اعتباری هم وجود داشت به وی تعلق می گرفت و سطح پایین بودن اثر به اعتبار پزشک‌زاد لطمه وارد نمی‌کرد.
نویسنده با وجود اینکه دقتی نسبی به خرج داده، یا خود یا کسی که متن را تایپ و منتشر کرده، اشتباه‌های بزرگی مرتکب شده‌اند. مثلا نام فصل آخر دایی جان ناپلئون مؤخره است نه مورخه!
بنابراین وجه تسمیه نام گذاری کتاب فعلی غلط است. از طرف دیگر، گفتگوی شخصیت‌ها تصنعی است چون از واژه‌هایی استفاده کرده که با شخصیت‌ها و گفتگوهای آنان در کتاب دایی جان ناپلئون همخوانی ندارد. دیگر ویژگی نوشتاری گفتگوها که این اثر را مشکوک می سازد، محاوره‌ای نویسی است. پزشکزاد هرگز کلمات را نمی‌شکست و اصرار داشت در گفتگوها کلمات شکسته نوشته نشود.
در ضمن، در هیچ منبع نوشتاری به این اثر اشاره ای نشده و برای اطمینان از دوستان نزدیک زنده یاد پزشک‌زاد سوال کردم و منتظر پاسخ هستم. با این حال مشکوک بودن اثر به به مدیران سایت کتابناک اطلاع داده شد، ولی ترتیب اثر ندادند.
دلیلهایی که اوردید خیلی محکم نیستند.
محاوره ای: در خود دایی جان ناپلئون هم گفتگوهای محاوره ای وجود دارد میتوانم چند تا برایتان مثال بزنم. مثلا اسدالله میرزا خطاب به شهلاجون (به جای شهلاجان) و خیلی از گفته های مشقاسم. اما قبول دارم که در این اثر گفتگوهای محاوره ای خیلی بیشتر شده که اینطوری نیست در آثار پزشکزاد نباشه مخصوصا آثار جدیدترش. پس اینطوری نیست که اصرار داشت که کلمات شکسته نوشته نشه. این رو جایی نوشته که شما نقل کردید؟
واژه‌هایی استفاده کرده که با شخصیت‌ها و گفتگوهای آنان در کتاب دایی جان ناپلئون همخوانی ندارد: کجا مثلا؟
در مجموع نظرتان محترمه مرسی
درود جناب عزتی
ما هم سند مکتوب و معتبری از اینکه این کتاب متعلق به مرحوم پزشک‌زاد است پیدا نکردیم؛ اما دلیل متقنی هم برای عدم تعلق آن به ایشان نیافتیم. اجازه بدهید همان‌گونه که شما دلایل و نظرات خود را ارائه دادید، سایر دوستان هم در سنجش صحت و سقم انتساب این اثر به ایرج پزشک‌زاد شریک شوند؛ شاید به مستندات بهتری دست پیدا کردیم. در آن صورت قطعا در توضیحات کتاب "انتساب این کتاب به آقای پزشکزاد" را درج خواهیم کرد؛ همان‌گونه که همیشه و در موارد مشابه، این کار را انجام دادیم.
با سپاس از شما و سایر عزیزانی که در این راه ما را یاری می‌کنند و سپاس مجدد از اینکه درک می‌کنید اصولا و ابدا بحث "ترتیب اثر ندادن" وجود ندارد.
کتابناک همواره تمام تلاشش این بوده است که در زمره‌ی نشردهندگان جعلیات و اکاذیب در حوزه‌ی کتاب و کتاب‌خوانی، نباشد و امید داریم که با کمک عزیزان، همراهان همیشگی و کاربران فرهیخته‌ی سایت بتواند به همین سبک و سیاق ادامه دهد.
سلام خسته نباشید. به خدا اصرار ندارم که این کتاب اینجا باشه. اگه واقعاً اینقدر در اصل بودن اثر تردید دارید با کمال میل حاضرم از سایت حذف بشه. گزینه حذف پیدا نکردم و اگر نه خودم زحمتش را میکشیدم. در صورت امکان حذفش بفرمایید.
اول اینکه ممنون از زحمت شما
دوم اینکه چرا این کتاب حذف بشه ؟
کتاب با عنوان نویسنده نامشخص اینجا بمونه تا بقیه هم استفاده کنند
خوب به عنوان کسی که اون رو آپلود کرده ترجیح میدم حذف بشه. در صورت امکان این کار انجام بشه ممنون میشم.
سلام دوست عزیز. لطفا از فکر حذف کتاب صرفنظر کنید. این بحث‌ها همیشه بوده و هست. در مورد دن‌کیشوت چند قرن هست که این گفتگوها ادامه دارد. یا در مورد شکسپیر! تک‌تک نمایشنامه‌های شکسپیر به این و آن منسوب شده. از کریستوفر مارلو، دوست و رقیب شکسپیر تا آن هاثاوی، همسرش که بسیار دور از او زندگی می‌کرد تا کارگر صحنه‌ای که مسئول تعمیرات بود را نویسندگان واقعی هاملت و اتللو و مکبث نامیده‌اند. هیچکس حقیقت را نمی‌داند اما با این وجود و به دور از این زد و خوردها، میلیون‌ها نفر با عشق دن‌کیشوت و اتللو را می‌خوانند و از آن بهره می‌برند.
سلام مجدد. کتاب رو خوندم. همون‌طور که حدس می‌زدم جالب بود. مخصوصا از دیالوگ‌های بین راوی داستان و اسدالله میرزا خوشم اومد اما چند تا نکته به نظرم رسید که البته جسارت نمی‌کنم که بخوام از نویسنده‌ی بزرگی مثل مرحوم ایرج پزشکزاد انتقاد کنم. (اگه واقعاً اثر ایرج پزشکزاد باشه) فقط نظرم رو می‌گم:
1. در مقایسه با رمان دایی جان ناپلئون، من از دایی جان ناپلئون بیشتر خوشم اومد.
2. کاش داستان در نقطه‌ی جدیدتری نسبت به رمان اولی تموم می‌شد اما پایان داستان منطبق با رمان اول بود. انتظار می‌رفت که فراتر بره. حداقل انتظار من این بود :D
3. روی پسر دایی جان ناپلئون (سامی) کمی شخصیت پردازی شد حتی حس کردم کمی الگوبرداری از شجاع دل باشه (نمی‌دونم البته) ولی انتظار می‌رفت وقایع داستان معلول این شخصیت هم باشه اما متوجه نشدم اگه سامی نبود چه خللی در روند داستان پیش می‌اومد؟!!
4. خود سرگذشت شخصیت راوی در این داستان بی‌شباهت به سرگذشت مرحوم صادق هدایت نبود البته این اشکالی نداره اما کمی تناقض در شخصیت راوی در موقعیت‌های مختلف با مخاطب‌های مختلف دیدم. مثلا راوی موقعی که با اسدالله میرزا صحبت می‌کرد تقریبا شبیه همون شخصیت ساده و معصوم رمان دایی جان ناپلئون بود اما در مواجهه با اشخاص دیگه مثلا مامورهای ساواکی تبدیل به یک آدم حاضرجواب و زیرک می‌شد!! این هم البته برداشت منه.
5. خلاص شدن از شر جباری اینطوری شد که وقایع به کمک قهرمان داستان اومد در حالی که بهتر بود خود قهرمان داستان بتونه راهی برای اینکار پیدا کنه.
اما در کل خوشم اومد. مرسی باز هم. راستی نسخه‌ی اصلی و چاپی رو کسی داره؟
درود
1. از دائی جان ناپلئون بیشتر خوشتان امد میتواند علتش این باشد که زودتر منتشر شده است و سریالی ازش ساخته شده و تعلق خاطر بیشتر پیدا کردید.
2. من هم موافقم اما جایی کسی تعهد نداده است که زمان داستان حتما باید کجا باشد.
3. من متوجه این الگو برداری نشدم اما به نظرم شخصیت سامی در خط اصلی داستان موثر بود
4. باز متوجه این شباهت نشدم اما از نظر روانشناسی پیش می اید آدم با افرادی که از دوران بچگی می شناسد طور دیگری رفتار کند و معصومیت بچگانه در برخوردها دیده بشود.
5. موافقم اما خود قهرمانهای داستان هم راه پیدا کرده بودند
باسلام.
این کتاب که بصورت فیلمنامه هم اجرا شد، زندگی یک جامعه ایرانی رو روایت میکنه.
جدی؟ چه جالب. باید پیدا کنم فیلم نامه اشو
نام فصل آخر دایی جان ناپلئون مؤخره است نه مورخه!
در اصالت این اثر تردید دارم. کجا منتشر شده؟
شاید اشتباه تایپی باشه این کتاب جدید چون به نظر میرسه که تایپ شده من پی ای افش رو فقط آپ کردم
آقای عزتی گرامی، در این آخرهفته فرصت خواندن این کتاب را پیدا کردم. نویسنده‌ی ناشناس به خوبی با جلد نخست (کتاب دائی‌جان ناپلئون) آشنا بوده است و هیچ جای روایت وی در تناقض با رویدادها و خط سیر داستان اصلی نیست، حتی شخصیت‌ها انسجام روانی خود را به خوبی حفظ کرده‌اند. نثر کتاب بسیار شبیه نثر شادروان پزشکزاد در نوشته‌های طنز کوتاه قدیمی وی است. از آن گذشته نویسنده‌ی ناشناس هم به خوبی با زندگی و زمانه داستان اصلی آشنا است و هم روشن است که باید مدتی در غرب و اروپا به سر برده باشد چون اوصافی که می‌کند با اوصاف فردی که اوضاع غرب را از دور شنیده باشد متفاوت است. با توجه به آنچه که ذکر شد، نویسنده ناشناس به خوبی می‌دانسته که فصل پایانی کتاب اصلی «موخره» نام داشته و نه «مورخه». پس این دگرگونی عمدی بوده و نویسنده از این کار خود منظور و کنایه‌ای داشته است. باید اندیشید چرا واژه مورخه به جای موخره انتخاب شده است. باید علت و تعمدی در این کار باشد.
گمان شخصی من این است: هر چند کتاب تاریخ ۱۳۵۸ را دارد و با فونتی قدیمی تر هم صفحه‌بندی شده و روشن است که نگارنده آن نیز فردی از نسل مرحوم پزشکزاد بوده ولی به احتمال بسیار زیاد در همین چند وقت اخیر برای نخستین‌بار به چاپ رسیده است. برای یافتن نام نگارنده‌ی واقعی باید فردی که در صنعت نشر ایران آشنایانی دارد جستجو کند و ببیند ناشر چاپ کاغذی کتاب در ایران که بوده است و از این راه به دنبال هویت نویسنده‌ی واقعی برود.
سلام. ممنون از شما من شنیده بودم که کتابی منتشر نشده در ادامه دایی جان ناپلئون از مرحوم پزشکزاد هست چند ساله دنبالش هستم تا بالاخره اینجا پیدا کردم. هنوز نخوندمش البته. بعد که خوندم میام دوباره نظر میدم.
سلام من هم یک ماه میشه یکی از دوستام برام فرستاده نسخه اصلش انگار خیلی نوشته هاش کم رنگ بودمال 1360 یکبار منتشر شده بود انگار
دائی جان ناپلئون هم تایپ شده اینی که پی دی افش هستش
مورخه: ادامه دائی جان ناپلئون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک